۱- نیکبخت، خوشبخت، خوششانس، بهروز، کامکار
not everyone who has money is fortunate
هر کس که پول دارد الزاما سعادتمند نیست.
I am fortunate enough to have good children
نیکبختی من این است که فرزندان خوبی دارم.
۲- سعادت بخش، سعید، فرخنده، همایون، میمون، نیک، مبارک،
خجسته
it was a fortunate day
روز فرخندهای بود.
for¯tu.nately, adv. for¯tu.nate.ness, n.
|