فارسی یک دو سه
ایران: ۵:۰۰ بعدازظهر
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳

لطفا واژه مورد نظرتان را به انگلیسی یا فارسی تایپ کنید و کلید جستجو را بزنید   
Farsi123
      
    
                    کلیدهای تلفظ      حالات دستوری
wet
wet  (wet)
wet¯ter, wet¯test, vt., vi. wet or wet¯ted, wet¯ting
شنیدن تلفظ
۱- خیس، تر
don't touch me with wet hands!
با دست‌های تر به من دست نزن!
wet clothes
جامه‌های خیس

۲- بارانی، مه‌آلود، ابر گرفته، نم‌دار
a wet day
یک روز بارانی
the wet season
فصل بارندگی
a wet wind
باد مرطوب

۳- هنوز خشک نشده
wet paint
رنگ تر (هنوز خشک نشده)
his signature is still wet
(جوهر) امضای او هنوز تر است.

۴- به کمک آب، با آب، همراه با آب
wet sanding
پاک کردن با شن و آب

۵- (امریکا) شهر یا ناحیه‌ای که فروش و مصرف مشروب الکلی در
آن آزاد بود ۶- طرفدار آزادی مشروبات الکلی ۷- (انگلیس - عامیانه)
بی‌عرضه، ریقو، بی‌بو و خاصیت ۸- آب، رطوبت، نم ۹- باران، هوای
بارانی
come in out of the wet!
بیا تو و از باران بگریز!

۱۰- (انگلیس) محافظه‌کار، میانه‌رو ۱۱- خیس کردن یا شدن، تر
کردن یا شدن
our clothes were wetted by rain
باران لباس‌هایمان را خیس کرد.

۱۲- (در بستر خواب) شاشیدن، (رختخواب را) خیس کردن
Hessam still wets his bed occasionally
حسام هنوز گاهگاهی رختخواب خود را خیس می‌کند.

۱۳- آبیدن ۱۴- شیری، شیرده
a wet cow
گاو شیرده
a wet nurse
دایه

۱۵- (انگلیس ـ عامیانه) مشروب الکلی
● all wet
(امریکا ـ خودمانی) در اشتباه، گمراه
● get wet
خیس شدن، تر شدن
● like a wet rag
خسته و وامانده
● wet behind the ears
(عامیانه) بی‌تجربه، ناشی، بچه مچه، چلغوز
wet¯ly, adv. wet¯ness, n.



contact@farsi123.com

© 2004-2020 Farsi123
Version 7.3 DreamHost PHP 8.1