فارسی یک دو سه
ایران: ۸:۱۶ صبح
يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴

لطفا واژه مورد نظرتان را به انگلیسی یا فارسی تایپ کنید و کلید جستجو را بزنید   
Farsi123
      
    
                    کلیدهای تلفظ      حالات دستوری
ram
ram  (ram)
rammed, ram¯ming
شنیدن تلفظ
۱- گوسفند نر، قوچ، کبش ۲- رجوع شود به: ۳ battering ram-
رجوع شود به: ۴ hydraulic ram- (جلو آمدگی سرتیز و فلزی در
سینه‌ی کشتی‌های جنگی که با آن به کشتی دشمن می‌زدند و آن را
سوراخ می‌کردند) تیزه، تیزنا، با تیزه زدن
we rammed their ship and blew a big hole in it
با تیزه به کشتی آنها زدیم و سوراخ بزرگی در آن ایجاد کردیم.

۵- ( در شمع کوب یا تیرکوب) وزنه، ضربه زن، کوبگر، کوبه ۶-
(نجوم) برج حمل ۷- (محکم) زدن به، چپاندن، فرو کوفتن، فرو کردن،
سفت کوبی کردن
he was ramming food into his mouth
داشت خوراک در دهان خود می‌چپاند.
to ram a charge into a gun
گلوله را در (لوله‌ی) توپ چپاندن
the truck rammed the back of my car
کامیون محکم به عقب اتومبیل من زد.

۸- (عقیده یا لایحه و غیره- معمولا با: across یا through) به زور
قبولاندن، تحمیل کردن، (بافشار) از تصویب گذراندن
a new tax bill was rammed through the Senat by the Republicans
جمهوریخواهان لایحه‌ی جدید مالیات‌ها را با فشار از تصویب مجلس
سنا گذراندند.

۹- (معمولا با: with) پر کردن، فشرده کردن
he rammed his pipe with his finger
با انگشت (توتون را ) در پیپ خود فشرد.

۱۰- به سرعت حرکت کردن، تند جنبیدن، تند رد شدن
I saw a train ramming past the station at 90 miles per hour
قطاری را دیدم که باسرعت ۹۰ مایل در ساعت مثل گلوله از جلو
ایستگاه رد شد.

۱۱- (با: home) فهماندن، توکله‌ی کسی فرو کردن
I failed to ram home the insanity of war
موفق نشدم که دیوانگی جنگ را(به آنها) بفهمانم.
ram¯mer, n.

* RAM (1)
RAM (1)  (ram)

(کامپیوتر- مخفف: access memory-random) رم، حافظه با
دستیابی تصادفی

RAM (2)
RAM (2)  
Royal Academy of Music
مخفف: فرهنگستان سلطنتی موسیقی (انگلیس)



contact@farsi123.com

© 2004-2020 Farsi123
Version 7.3 DreamHost PHP 8.1