۱- انباشتگی، توده، انبوهشدگی، جمعآوری، تجمع، جمعشدگی، کپه،
تل، مجموعه، تراکم، ذخیره، انباشت، انبارش، اندوختگی
a snow accumulation reaching five feet and more
انباشتگی برف به ارتفاع متجاوز از پنج پا
an accumulation of various information
مجموعهای از اطلاعات گوناگون
۲- تعلقگیری (سود یا بهره به سرمایهی جمع شده)، متراکم، جمع
شدگی
|