۱- وام دادن، قرض دادن، عاریه دادن (در برابر: وام گرفتن یا قرض
کردن borrow)
I will borrow money from my father and lend some of it to my brother
از پدرم پول قرض خواهم کرد و مقداری از آن را به برادرم قرض
خواهم داد.
the bank lends money to business people
بانک به کاسبکاران وام میدهد.
can you lend me some money until tomorrow?
آیا میتوانی تا فردا قدری پول به من قرض بدهی؟
۲- (موقتا) دادن به، (مجازی) بخشیدن
David lent me his bicycle for a day
دیوید دوچرخهاش را برای یک روز به من داد.
the neighbors lent us knives and forks
همسایهها کارد و چنگال به ما قرض دادند.
the paintings in this room have been lent by private collectors
نقاشیهای این اتاق توسط صاحبان خصوصی آنها به طور موقت
امانت داده شده است.
light lends cheer to a room
نور به اتاق حالت شادی میبخشد (اتاق را دلباز میکند).
his presence lends more legitimacy to the meeting
حضور او به جلسه قانونیت بیشتری میدهد.
۳- رباخواری کردن، قرض با بهره دادن
● lend a hand (to)
کمک کردن (به)
● lend an ear (to)
گوش دادن
● lend itself (or oneself) to
به درد خوردن، بهکار آمدن، مناسب بودن برای
lend¯able, adj. lend¯er, n.
|