۱- ایمن، امن، امان، امن و امان، مصون، صحیح و سالم
safe from the danger of aerial attack
ایمن از خطر حملهی هوایی
the trees have grown and are safe from trampling
درختان بزرگ شدهاند و از خطر زیر دست و پا رفتن مصون هستند.
we got home safe
صحیح و سالم به خانه رسیدیم.
have a safe trip!
سفر به خیر!
a safe place
جای امن و امان
safe from enemy attack
ایمن از حملهی دشمن
۲- از خطر جسته، رهیده ۳- پناه (دهنده) ۴- بیخطر، بیمخاطره،
فارغ از خطر
it is safe to touch some snakes
دست زدن به برخی مارها خطری ندارد.
a safe vaccine
یک واکسن بیخطر
is it safe to swim in this river?
آیا شنا کردن در این رودخانه بیخطر است؟
it is not safe to stick one's hand in a lion's cage
دست کردن توی قفس شیر خطرناک است.
۵- قابل اعتماد، قابل اطمینان، مطمئن
a safe code
یک رمز مطمئن
a safe person to leave the children with
آدمی که میشود به او اطمینان کرد و بچهها را پیش او گذاشت
۶- ناقادر به ایجاد دردسر یا خطر
safe in jail
محکم و مطمئن در زندان (نگهداری) میشود
۷- محتاط، محتاطانه، احتیاطآمیز
a safe speed
سرعت احتیاطآمیز
a safe driver
رانندهی محتاط
۸- گاو صندوق
most banks have safes
اکثر بانکها گاو صندوق دارند.
۹- یخدان، یخچال ویژه
a meat safe
یخچال (ویژهی) گوشت
۱۰- (خودمانی) کاپوت، ابریشمی
● a safe bet
قمار دارای احتمال برد زیاد، کاری که پیامد آن به احتمال زیاد خوب
خواهد بود
● on the safe side
بیمخاطره، بیخطر، مصون، درپناه
● play (it) safe
جانب احتیاط را رعایت کردن
● safe and sound
امن و امان، صحیح و سالم
● safely, adv.
با دقت، با احتیاط
she drives safely
او با احتیاط (اتومبیل) میراند.
safe¯ ness, n.
|